من زنم..زن!..مرا..می دانی؟
قصه درد مرا میخوانی؟
جنسم از برگ گل...سوسن ویاس..
مهرم از شبنم باران درصبح
قلبم اما...عاشق...عاشق یک لبخند
من وفادارترین درپیوند
هرکه را جاه ومقام ..هرکه را تاب وتوان....من دادم
من بزادم کوروش..من بزادم زرتشت
من بزادم بابک من بزادم مزدک
این همه نامی ونام آور وگرد
این همه موسیقی خوش آهنگ..
پاس دارید مرا....عشق ورزید به من
من زنم....مادرم.....پاس دارید مرا..........تانگردم دلتنگ..تابمانم خرسند
شوریدگی برای کل غم هایی که دارم بس است و این همان حسی است که حافظ در وصفش می گوید : اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکماوست حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم . و من ازصمیم قلب شکرگزار شما مهربانم .
هراس من همه از مردن در سرزمینی است که مزد گورکن بیش از آزادی آدمی باشد
سلام
دوست خوبم ادامه بده .
سلام.نوشته هاتون رو خوندم.عالی بود.به عنوان یه دختر ایرانی به شدت از دست نوشته هاتون حمایت می کنم.بهتون لینک دادم.موفق باشید
سلام به شما نازنین
عزیز دلم برای سهیک عزیز تنگ شده
چرا دیگه نیست این مهربون به این یار وفادار سلام مارو برسون
بگو دل تنگشیم
اگر الوده شدی ازادی انسانی راالوده ای لذا مرگ شیرین ترین پایان توست.