زنان درآئینه زمان....دل نوشت های افرا

زنده بگورم می کردند.... ماندم.....درخانه زندانی ام کردند....ماندم....اکنون درخانه تنبیه می شوم و درجامعه تحقیر.بازهم خواهم ماند

زنان درآئینه زمان....دل نوشت های افرا

زنده بگورم می کردند.... ماندم.....درخانه زندانی ام کردند....ماندم....اکنون درخانه تنبیه می شوم و درجامعه تحقیر.بازهم خواهم ماند

بیاد نادیا انجمن شاعره بزرگ و سلاخی شده افغان...............مینو

کشته شدن نادیا انجمن شاعره جوان و توانای افغان ننگی بزرگ وابدی بردامن زن ستیزان است.

غزل واره اندوهبار نادیا انجمن در باره زن ستیزی در افغانستان رها شده از چنگال اهریمنی طالبهای جنگ و جنون.

نیست شوقی که زبان بازکنم....ازچه بخوانم

من که منفورزمانم...چه بخوانم...چه نخوانم

چه بگویم سخن ازشهد...که زهراست بکامم

وای از مشت ستمگرکه بکوبیده دهانم

نیست غم خوارمرا درهمه دنیا که بنازم

چه بگریم..چه بخندم..چه بمیرم...چه بمانم

من واین کنج اسارت غم ناکامی و حسرت

که عبث زاده ام ومهربباید به دهانم

دانم ای دل که بهاران بودوموسم عشرت

من پربسته چه سازم که پریدن نتوانم

گرچه دیریست خموشم نرود نغمه زیادم

زان که هرلحضه به نجوا سخن از دل برهانم

یادآنروزگرامی که قفس را بگشایم

سربرون آرم ازاین عزلت و مستانه بخوانم

من نه آن بید ضعیفم که زهرباد بلرزم

دخت افغانم وبرجاست که دائم به فغانم.............................یادش تا همیشه باماست.